سامسام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

سام

اولین بیماری

من امروز برای اولین بار سرما خوردم و به دلیل مریضی رفتم دکتر اولین بار که تو مطب دکتر برای دکتر نخندیدم و موقع معاینه گریه کردم اولین بار بابام رفت داروخانه و برام دارویی غیر اهن و مولتی و زینک خرید اولین باری بود که مامانم نگام کرد و وقتی قیافه بی حالم رو دید زد زیر گریه این هم یک اولین بود برای من یک اولین سخت   ...
27 دی 1390

َشب یلدااااااااااااا

این منم     این هم منو هندونه شب یلدااااااااااا     این لباس خوشگل رو خاله حوری برام خریده(مامان ارمیا) این اولین شب یلدای زندگی منه و  من تو این روز هدیه هم از مامان و بابا گرفتم     هدیه ام  خوشگله  دوسش دارممم   طبق آخرین اطلاعات من از شب یلدا باید تو این شب زیاد خوراکی بخوری( جزء آداب و رسوم شب یلدا) منم سعی کردم این رسم رو اجرا کنم     کلاً اولین شب یلدای من در کنار بابا و مامان و بابا مهدی و مامان مهری خیلی خوش گذشت.     ...
1 دی 1390

اولین محرم

من یه پسر 10 ماهه هستم یه کم شادتر از اونجایی که من نصفه بروجردی هستم  همه بروجردیها دوست دارن دهه اول محرم به خصوص تاسوعا و عاشورا بروجرد باشن من و بابا مامان راهی سفر شدیم اونجا که رفتیم کلی با دختر عمو هام بازی کردم خونه خاله بابام یه ستون داره که میگن پسر عمم ازش می کشیده بالا یعنی یه روز می رسه منم بتونم؟؟؟؟؟؟؟؟ شبها با بابا و مامان و دوستای بابا می رفتیم خیابون تماشای هیات های  عزاداری بعد می رفتیم مسجد و دیدن سقاخونه   اونجا هم  نون شیر مال  بهم می دادن و هم چای تازه روی منبر هم رفتم اونم پله اول؟!!! یه میله هم وسط مسجد بود برای جدا کردن ...
17 آذر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سام می باشد