سامسام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

سام

چرا اسم من شد سام

مامانم اینطور تعریف کرده برام که : قبل از تعیین جنسیت نی نی من با اقای همسر قرارداد بستیم که اگه نی نی دختر بود تصمیم قطعی با اون باشه و اگه پسر بود با من وقتی بهمون گفتن نی نی پسره ما هم شروع کردیم به نوشتن لیست و نظر خواهی از اطرافیان و تنها اسمی که تو لیست نبود اسم سام بود یه شب که داشتم اشپزی کار می کردم و اقای همسر جوی تلویزیون داشت مطابق همیشه کانال عوض می کرد یه دفعه یه صدایی منو به خودش جذب کرد برنامه چراغ خاموش شبکه 3(برنامه ای برای تبلیغ درست مصرف کردن برق)بود و صدا متعلق بود به یک دوبلر صدا و سیما که جای شخصیت ان شرلی در خانه سبز حرف می زد . اون خانم با اون صدای زیباش ما رو جادو کرد در ضمن حرف زدنش گفت که یک پسر 18 ساله ...
20 ارديبهشت 1390

خواب من

من اغلب خوب می خوابم  مگر وقتی که مطمئن بشم مامان بابام کاری غیر از رسیدگی به من می خوان انجام بدن  که من مجبور می شم با یه کم چاشنی داد و هوار بهشون یادآوری کنم که دور کارهای جانبی رو خط بزنید مخصوصاٌ مامانم که تازه یادش افتاده درس بخونه و وقتی خیالم راحت شد  اونموقع به حالت طبیعی بر می گردم و....... ...
14 ارديبهشت 1390

آماده شدن برای مسافرت

سلام این اولین مسافرت من با بابا و مامان هستش می خوایم بریم کیش مامانم چند روزه داره وسایل جمع می کنه یه چمدون گذاشته هی از وسایل خودش و بابا کم می کنه و به وسایل من اضافه می کنه هههههههه   
14 ارديبهشت 1390

وای وای

روز بعد از رسیدن بله دیگه ما رو ختنه کردن البته من اروم تر از این حرفا هستم که آبروریزی راه بندازم به هر حال مردی گفتن ولی مامانم کلا آبرومو برد انقدر گریه کرد که بیرونش کردن      ...
13 ارديبهشت 1390

تولد مامانم

اول اسفند  تولد مامانم بود من در تولدش حضور فعال داشتم و چون نتونسته بودم هدیه ای براش بخرم یه چشمک بهش زدم گفتم سال بعد جبران می کنم   ...
13 ارديبهشت 1390

جریان تولد من

این منم  که روز ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ساعت ۱۲:۲۰روز جمعه  در بیمارستان بعثت به دنیا اومدم وقت تولد ۵۲سانتی متر قدم بود و  ۳۶۰۰ گرم وزن میگن مامانم خیلی درد کشیده تا منو به دنیا اورده این عکسو بابام تو بیمارستان بغل مامانم ازم گرفته خوش تیپم نه  ...
18 فروردين 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سام می باشد