سامسام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

سام

اولین مسافرت من

1390/2/20 23:04
650 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه بود که ظهر بابا جونم اومد خونه و ما حرکت کردیم به سمت تهران من از اینکه دارم می رم سفر خیلی خوشحال بودم

وقتی رسیدیم تهران رفتیم خونه پسر خاله بابام اخه مامانی و بابایی جمعه ساعت 3 شب داشتن برای 3 ماه می رفتن آلمان سر به عمه ام بزنن و ماهم رفتیم بدرقه

از اینکه مامانی و بابایی داشتن می رفتن زیاد خوشحال نبودم

صبح جمعه برای اولین بار سوار هواپیما شدم

وقتی رسیدیم کیش تو لابی هتل استراحت کردم تا مامان بابا کارای پذیرش رو انجام بدن

دیگه همین که پامون به اطاق رسید مامانم گفت بپوشید بریم خرید

من از این همه خرید رفتن مامان تعجب می کنم یعنی واقعاً خسته نمی شه؟!!!!!!!

تازه تو یکی از این مجتمع های تجاری کاریکاتور من رو هم کشیدن

بعضی وقتا ساحل هم می رفتیم

گاهی اوقات هم خسته می شدم و می خوابیدم

بابا و مامان نصف شب هم دست از سر من برنمی داشتن و می رفتن ساحل

بابا و مامانم که سوار جت اسکی شدن منم دلم خواست

 

بعضی شب ها هم می رفتیم فست فود 

کلا تو این مسافرت خیلی هوای مامان و بابام رو داشتم و کلی بهشون حال دادم امیدوارم بتونن جبران کنن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان همایون
21 اردیبهشت 90 11:34
چه گل پسری آفرین که مامان و بابا رو اذیت نکردی
مامان پریا
22 اردیبهشت 90 12:27
خدا برای پدر و مادرت نگهت داره خوشگله
خاله سمیرا
11 خرداد 90 19:19
آخ که من قربون این پسر نانازی میشم که اینقدر جیگره الهی عاشق اون لباس اسکلتیش شدم خاله جون سایان خیلی دوست داره هاااااااااااااا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سام می باشد